خیمه شب بازی
زندهی همیشه جاوید
اعتراف نامه
ما منتظر صبح شب یلداییم
جوابیه
!!Welcome DJ
Guidance
خدایا!!حالا که عقل رو دادی
بدبخت شو،سهمیه بگیر
نون موتوری!!
به این میگن ابتکار
______________________________________________________________________
بعد نوشت:امروز دو تا بربری خریدم جمعا شد 500 تومن!!
مجلس مردم یا مجلس دولت!؟
به نظرم مجلس هم مثل سازمان برنامه ریزی و بودجه یه نهاد اضافیه که فقط یه سری آدم از روی بی کاری اونجا نشستن و ساعت ها گِل لقد میکنن و حرف میزنن و یه چیزایی رو تصویب میکنن که اگه این چیزا متغایر با نظر یه شخص دیگه ای باشه یا پس گرفته میشه و یا به نوعی که با حرف اون شخص جور در بیاد عوض میشه.
چرا این نهاد اضافی رو منحل نمیکنن و این جور کارای پیش و پا افتاده رو هم به همون شخص واگذار نمیکنن!؟اول و آخرش که حرف،حرف اون شخصه پس اینهمه جر و بحث و سخنرانی و رای گیری واسه چیه!؟
اصلا بهتره واگذارش کنن به بخش خصوصی تا مشارکت مردمی بیشتر بشه.
فقط دقت داشته باشید که تو مزایده واگذاری،یه نهاد کاملا خصوصی به نام سپا ه برنده میشه!!
روزنامه خوانی
گلشیفته فراهانی گفت:در ایران من یک شاه ماهی در رودخانه بودم(بعله،نوشابه وا کنم براتون!؟)اما در هالیوود مثل یک ماهی در اقیانوس هستم و این خیلی سخت است.به گزارش ایسنا فراهانی در گفت و گو با شبکه تلویزیونی الجزیره درباره حضور بین المللی اش در سینما افزود:در ایران بهترین فیلمنامه ها به من پیشنهاد میشد اما در خارج از ایران برای گرفتن یک نقش باید بجنگم اما این چالش ارزش دارد چون نخستین بازیگر زنی هستم که بعد از انقلاب در هالیوود بازی کرده است(حالا کلا بازیش دو دقیقه هم نمیشدا.میشد!؟)(البته کلا این جمله اش مشکل داره و غلطه!!یه بار دیگه بخون).الجزیره همچنین از قول او نوشته است:یکی از اهداف من این بود که نوع دیگری از رفتار یک ستاره را معرفی کنم(به این میگن هدف والا!)یک مثل هست که میگوید:انسان باید مثل اقیانوس زندگی کنه.اقیانوس بیشترین آب های جهان را دارد اما در پایین ترین نقطه زمین قرار گرفته و آب همه رودخانه ها به آن میریزد(مثلش قشنگ بود ولی یه کم مورد داشت!!).این بازیگر 26 ساله درباره مردم ایران نیز گفت:من به مردم کشورم احترام میگذارم،به من دختر کشور میگفتند(اینو کی میگفته!؟)چه بخواهم،چه نخواهم من نماینده ایران هستم و مردم مسئولیت من را بیشتر میکنند.اگر من شکست بخورم آنها شکست خورده اند و اگر موفق باشم موفقیت آنهاست.
(چرا تو روزنامه از عکسای جدیدش استفاده نمیکنن!؟)
88/8/8
قرار بود که به تاریخ ها کار نداشته باشم و من کار خودمو بکنم و تاریخ ها کار خودشونو ولی هر کاری کردم نشد.
میخوام که امروز رو با گذاشتن یه پست ثبت کنم و بگم تاریخی رو دیدم و تجربه کردم که 4 تا 8 داشت(عجب تجربه ای!!)
_________________________________________________________________________
همیشه با نوشتن عدد 8 انگلیسی مشکلات داشتم!!
فقط کافیست از word خود گزینه new و سپس new blog post را انتخاب نموده و تنظیمات اکانتتان را اعمال نموده و بعد با خیالی آسوده مطالبتان را بنویسید و ارسال کنید.(البته فقط برای نوشتن خوبه و برای گذاشتن عکس و این چیزا باید از همون قسمت ارسال پست مطالبو ویرایش کرد.)
من خودم تا حالا تمام پستامو این جوری فرستادم.
وعده وعید
همه مون دوستای مختلفی داریم از هر طبقه ای و با هر سلیقه ای که بنابر دلایلی با هرکدومشون رابطه داریم.
منم با افراد مختلفی دوست هستم و یه چند تایی از این افراد عضو بسیج هستن.
مطمئنا شما هم چنین آشنایانی دارید.
اگر پای حرف چنین افرادی بشینید و خارج از مسائل سیاسی و امنیتی(!!) به صورت دوستانه باهاشون صحبت کنید به نکات جالبی میرسید.
دیالوگی با یه دوست بسیجی:
از روی بیکاری رفتیم یه گوشه ای نشستیم و از این ور و اون ور با هم حرف زدیم.
این وسطا یه متلکایی بهش مینداختم بابت بسیجی بودنش و آخرشم ازش پرسیدم:
_اصلاً تو واسه چی بسیجی شدی!؟
یه لبخندی زد و گفت:
_دو سال دیگه که رفتی سربازی و من نرفتم میفهمی چرا بسیجی شدم.
یه ذره در مورد اینکه یه بسیجی چطور میتونه از سربازی معاف شه حرف زد.
بهش گفتم:
_حالا تو این سالا که بسیجی بودی چی کار کردی!؟
_با لبخند گفت:هیچی!!
_هیچی!؟
_آره بابا کاری ندارن که.تو برو عضو یه جا شو مثلا مسجد محل.بعدش باید در هفته چند روزی بری اونجا ولی بعدشم که یه ذره آشنا شدی اونم نرفتی،نرفتی.
_حال و حولتو میکنی و آخرشم معاف میشی دیگه!؟
_(به شوخی) حال و حول چیه!؟کلی زحمت میکشیم و عرق میریزیم
_آره دیگه.هر مراسمی که میشه مسابقات بخور بخور راه میندازین و از سر زیاد خوردن کلی عرق میریزید دیگه
_خنده
.
.
.
____________________________
این یکی از دلایل بسیجی شدن بود.دلایلی دیگه ای هم داره که خودتون بهتر میدونید.
بد چیزایی هم نیستن.مگه بده که آدم همین جوری از یه سری مزایا بهره مند شه!؟!؟
حالا این بسیجی کجا و اون بسیجی که جونشو موقع جنگ گذاشت و 8 سال بدون هیچ چشم داشتی جنگید کجا.
اعتقاد دارم:کسی که از دست کس دیگه ای نون بخوره،سر آخر شبیه اون کسی میشه که نونشو خورده حتی اگه اخلاقیات و رفتار و کردارش در ابتدا با اون شخص فرق داشته باشه.
تاریخ
این ما هستیم که روزها و تاریخ ها رو میسازیم یا این روزها و تاریخ ها هستند که ما رو میسازند!؟
تا چند وقت پیش این تاریخ ها بودند که به من هدف میدادند مثلاً میگفتم فلان کار رو فقط تو فلان تاریخ میشه انجام داد ولی الان چند وقتی میشه که اول کارامو انجام میدم بعد اون ها رو با تاریخ ها ثبت میکنم.این جوری خیلی بهتره.
تبعیض
اختلاف گذاشتن بین یه سری افراد که شبیه هم هستن و با یه عنوان میشناسیمشون و یه جورایی تبعیض بوجود آوردن کار درستی نیست.اصلاً کار خیلی خیلی زشتیه.
این خودش یه نوع اختلاف گذاشتن و تبعیض به حساب میاد که روز ولادت و وفات برخی از امامان و ائمه جزء تعطیلات رسمی باشه و نه همشون.
اگه قراره تعطیلاتی باشه برای چنین روزهایی باید برای همه این روزها باشه و اگه قراره که نباشه هم باید برای تمام روزها نباشه. امامان ما که با هم اختلافی نداشتند؛حد اقل از نظر مقام امامت.ما هم که به همشون ایمان و اعتقاد داریم و به مقام همشونون احترام میذاریم.
اینکه بین 12 تا امام فقط سالروز ولادت و وفات 4-3 تاییشون تعطیل میشه یه ذره بی انصافیه!!
یه چیزی شبیه اون عمل نور افشانی شب نیمه شعبانه.نور افشانی که به خاطر یکی از امامان برگزار میشه و نه برای بقیه شون ،نه حتی برای مقامی بالاتر مثل پیامبر.
خیلی قشنگ تر میشه که بین افرادی از این قبیل اختلاف نذاریم و همه رو با یه چشم ببینیم.
__________________________________________________________
از اونجایی که نمیشه اصلاً چنین روزهایی رو تعطیل نکرد پیشنهاد میشه که همه این روزها رو تعطیل کنن و از ثوابی بس عظیم در دنیا و مخصوصاً آخرت بهره مند شوند که هم ملت رو شاد کردند و هم تبعیضی بین امامان قائل نشدند!!:دی
نماز
بعد از گفته شدن اذان نوبت خوندن نماز میشه.مردم در مساجد دور هم جمع میشن و در صفوف فشرده برای بهره بردن از ثوابی عظیم آماده اقامه نماز میشن.
من که چندین سال میشه چنین صحنه هایی رو از نزدیک ندیدم ولی باز خدا خیر بده تلویزیونو که با پخش نماز جماعت ما رو هم در ثواب نگاه کردن به نماز جماعت شریک کرده!!
نماز شروع میشه و همه آماده خوندن نماز میشن.
یکی داره لباسشو مرتب میکنه،یکی موهاشو و یکی هم ریش و سیبیلشو.یکی چشاشو میماله و یکی دست تو گوشش میکنه و یکی هم دست تو دماغش.یکی سرفه میکنه و یکی هم عطسه و یکی هم خمیازه میکشه.یکی به در و دیوار و سقف و دوربین و هرجایی نگاه میکنه به غیر از مهر.خلاصه هر کی هر کاری میکنه و با هر جاییش که بگی ور میره.فقط مونده برگردن واسه بغل دستیشون جوک تعریف کنن و کِرکِر بخندن!!البته در این بین گه گاهی خم و راست هم میشن و یه چیزایی هم میگن.و گه گاهی بلندتر از حد معمول میگن که معلوم شه دارن ارکان نماز رو میگن و نه جوک.
آخرشم میشینن و یه چیزی میگن و بعد به چپ و راست نگاه میکنن و بعد با هم دست و روبوسی میکنن و تمام میشه میره پی کارش.دِینمونو ادا کردیم.
حالا همه هم که نمیتونن برن مسجد.یه سری تو خونشون نماز رو به صورت فرادا میخونن.
بعد از اذان وضو میگیره و میره جانماز رو ور میداره.نزدیک ترین جا به تلویزیون رو انتخاب میکنه و قبل از شروع به نماز خوندن میگه:"بچه بزن اون کانال،الان اخبار داره،صداشم زیاد کن!!"
شروع میکنه به نماز خوندن.در این مواقع است که رکورد ادای بیشترین تعداد کلمات و جملات در دقیقه شکسته میشه و رکورد جدیدی در کتاب رکوردهای گینس ثبت میشه که البته بعدها توسط یه نمازگزار دیگه شکسته میشه!!البته رکورد سریع ترین و بیشترین دولا و راست شدن هم به طور خودکار در این بین شکسته خواهد شد.از اون کارهایی که تو نماز جماعت انجام میشه هم در نماز فرادا اگه بیشتر نباشه کمتر هم نیست.و سر انجام نمازی که به طور معمول 4-3 دقیقه طول میکشه در عرض 40-30 ثانیه خونده میشه!!
تازه بعد از نماز هم نمازگزار رو به بچه میپرسه:"اخبار گفت تو کدوم شهر سیل اومده!؟"
_____________________________________________
اسم این اعمالو چی میشه گذاشت!؟"انجام واجبات و ادای دین و شکر خداوند و نعمتاش" و یا "رفع تکلیف"!؟
خوشا به حال اونایی که همین طور از خودشون رفع تکلیف میکنن و وای به حال اونایی که همین طور رفع تکلیف کردن رو هم به جا نمیارن.
میریم مدرسه
از فردا دوباره هفته ای دو روز باید برم دانشگاه
میدونم یه ذره زوده واسه دانشگاه رفتن ولی چه کنیم از دست این شاگرد زرنگ بودنیمون!!
نمیگن یه ذره روزاشو کم کنن دانشجوها خسته نشن!!
_____________________________________________________________
یه مدت بود دنبال یه برنامه میگشتم که بتونم چیزایی که تو word مینویسم بتونم به صورت PDF ذخیره کنم
یافتمش اونم از توی همون word و سایت Microsoft
فقط کافیه این فایلو دانلود(کلیک کنید) و بعد نصب کنید و بعد برای ذخیره از قسمت save as گزینه PDF or Xps رو انتخاب کنید و به صورت PDF ذخیره کنید متنتون رو
البته این واسه word 2007 کارایی داره
جدول از نوع خیابونیش
چند روز پیش تو یه بلاگی که یادم نیست مال کی بود یه مطلبی دیدم با این مضمون که شهرداری یکی از شهرستان ها(فک کنم زنجان)جدول خیابونا رو که قبل از عید سبزشون کرده بود حالا دوباره داره سیاه میکنه و بعد این مطلبو به اتفاقات سیاسی اخیر ربط داده بود.
امروز صبح که داشتم تو خیابون میرفتم چشمم افتاد به جدول بلوار وسط خیابون.
رنگشون سیاه و سفید شده بود در حالی که جدول کنار خیابون هنوز سبز و سفید بود،که اونم تا چند وقت دیگه سیاه میشه.
اگر این موضوع دلیل علمی و درست و حسابی نداشته باشه(که اگه واقعاً هم نداشته باشه براش پیدا میکنن!!)و فقط به همون دلیل سیاسی باشه واقعاً ..........* هستند!!
اگر دلیل علمی هم داشته باشه باید هر 6 ماه یه بار رنگ کل جدول ها عوض بشه که حالا مثلاً تو بهار و تابستون یا پاییز و زمستون بهتر دیده بشن!!
البته کلاً این جدول ها دیده نمیشن و شاید به همین خاطره که دولت به فکرشون افتاده و هِی میخواد رنگشونو عوض کنه تا مورد توجه قرار بگیرن و بهشون احساس بی خود بودن دست نده و مردمم یه ذره در موردشون حرف بزنن و تو بلاگاشون بنویسن و بهشون محبت کنن تا از این راه به اهمیت جدول و مخصوصاً رنگ جدول در زندگی پی ببرن!!
*جای خالی را میتوانید با کلمات دلخواه(ترجیحاً مودبانه متمایل به بی ادبانه!) پر نمایید.
______________________________________________________
یه سوال:مگه سپاه یه ارگان دولتی نیستش؟
چی جوری سهام یه بخش دولتی به یه ارگان دولتی فروخته میشه و بعد اسمشم میشه خصوصی سازی!؟یعنی دولت خودش به خودش یه چیزی فروخته!!یعنی تو پولتو از این جیبت در آوردی گذاشتی تو اون جیبت حالا چرا این کارو کردی و چه سودی میتونه واست داشته باشه دیگه خود دانی.
غربت
گاهی اوقات آدمایی که میشناسم،یا حداقل اینکه فکر میکنم میشناسم،اونقدر برام غریبه میشن که حتی اسمشونم به خاطر نمیارم!!
دلتنگی نامه
وقتی کلی فامیل باحال و با صفا داری ولی به دست تقدیر مجبوری که هر 6 ماهی شایدم سالی یه بار ببینیشون خیلی بد میشه.
بدترش اینجاست که بعد از اون مدت که ندیدیشون یه دفعه همشونو با هم ببینی و چند روز پشت سر هم با اونا باشی و بعدش موقع برگشتن سر خونه و زندگی برسه و همشون با هم یه دفعه برگردن پی کار و زندگیشون.
یه احساس دلتنگی،شایدم تنهایی،بهت دست میده.
میخوای بهش فکر نکنی و بی خیالش شی ولی نمیتونی.
میشینی و پیش خودت خاطرات خوب این چند روزو مرور میکنی و میگی که کاش الانم کنار هم بودیم و با هم میگفتیم و می خندیدیم و دعوا میکردیم و ... .
شاید با دور بودن از هم قدر هم دیگه رو بیشتر بدونیم.شاید اگر نزدیک هم بودیم و بیشتر با هم رابطه داشتیم مثل الان بهمون خوش نمیگذشت.
پلیس سر و ته!
یه
این متن یک گفتگوی واقعی بود!!