وقتی کلی فامیل باحال و با صفا داری ولی به دست تقدیر مجبوری که هر 6 ماهی شایدم سالی یه بار ببینیشون خیلی بد میشه.
بدترش اینجاست که بعد از اون مدت که ندیدیشون یه دفعه همشونو با هم ببینی و چند روز پشت سر هم با اونا باشی و بعدش موقع برگشتن سر خونه و زندگی برسه و همشون با هم یه دفعه برگردن پی کار و زندگیشون.
یه احساس دلتنگی،شایدم تنهایی،بهت دست میده.
میخوای بهش فکر نکنی و بی خیالش شی ولی نمیتونی.
میشینی و پیش خودت خاطرات خوب این چند روزو مرور میکنی و میگی که کاش الانم کنار هم بودیم و با هم میگفتیم و می خندیدیم و دعوا میکردیم و ... .
شاید با دور بودن از هم قدر هم دیگه رو بیشتر بدونیم.شاید اگر نزدیک هم بودیم و بیشتر با هم رابطه داشتیم مثل الان بهمون خوش نمیگذشت.