با افکارِ نابِ متحجرانه
قفسی ساختهام:
سعادت!
قفسی ساختهام:
سعادت!
عقل را در آن انداختهام
تا ریشه تفکر را در آن بخشکانم
جبر را،عدالت خوانده
و حق را با ناحق میسوزانم
هر قفسی هم آوازهخوانی دارد
پس
با هیاهوی دروغ،سکوتِ راستی را دفن کرده
و زندگی را در جهل خلاصه میکنم
حالا
تا شما آواز قناریها را میشنوید
میلهها را با رنگی از دین میپوشانم
و قفسم را
_حتی به قیدِ زور_
به دیگران میفروشم...
جیک جیک ممنوع!
*با تشکر ویژه از یکبارگی برای راهنماییها و تصحیحات.