عادتَمه که بعد از خوندن هر کتاب، برداشتی، خلاصهای، جملات قشنگی و ... رو بنویسم، حتا اگه به اندازه 2 خط هم شده باز مینویسم.
برای این کتاب هم نوشتم و چیزی که نوشتم فقط شامل دو کلمه بود:
"برو بمیر!"
1- قسمت منتخبی که پشت جلد کتاب نوشته شده:
یا با هم قدم میزدیم، دست در دست، ساکت، غرق دنیای خودمان، هر کی غرق دنیاهای خود، دست در دست فراموش شده. اینطور است که تا حالا دوام آوردهام. و امروز عصر هم انگار باز نتیجه میدهد، در آغوشم هستم، من خود را در آغوش گرفتهام، نه چندان با لطافت، اما وفادار، حالا بخواب، گویی زیر آن چراغ قدیمی، به هم ریخته، خسته و کوفته، از این همه حرف زدن، این همه شنیدن، این همه مشقت، این همه بازی.
تعداد ویرگولها بیشتر از تعداد کلمات!! خب، 17 تا ویرگول و 3 تا نقطه در 4 خط. رکورد خوبیه!
اتفاقاً جملات کوتاهو دوست دارم، ولی در مورد متنهای کوتاه و نه در مورد متنهای بلند و طولانی و به هم پیوسته. به کار رفتن این همه ویرگول و این همه ایجاد مکث در خوندن بیشتر باعث نامفهومی جملات میشه.
2- پاراگراف!؟ پاراگراف چیه اصلاً!؟ تمام جملات چسبیده به هم تا انتهای فصل. باز خوبه که قاعده فصلبندی رعایت شده بود.
* همیشه از چیزایی که دوست داشتم گفتم، یک بار هم از چیزی که ازش دل خوشی ندارم!
این اولیش بود و مطمئناً باز هم ادامه خواهد داشت.
* در کل خواستم بگم این اولین کتابی بود که نتونستم تا آخرش پیش برم و بخونمش. اولین کتابی که نصفه نیمه رهاش کردم. با کلی صبر و بردباری به خرج دادن تقریباً تونستم نصفشو بخونم ولی ادامه دادنش تا انتهای کتاب به صبری بسیار عظیمتر از این حرفا نیاز داشت!
Attention!: این کتاب در سایت Goodreads با 350 رای دارایِ نمره 4,04 از 5 است. پس به حرفای من اصلاً گوش ندید و لذتی رو که از خوندن این کتاب خواهید برد رو از دست ندید!