یکی از نفرتانگیزترین کارهای روی زمین
میتواند این باشد که به اصطلاح کار خیری انجام دهی و بعد بیایی و همه جا جار بزنی
که آآآآآآآآآآآآآآی و وااااااااااااااای و هااااااااااااااای مردم، من کار خیر کردم.
من دست یک بدبخت بیچارهیِ فلکزده را گرفتم. یکی که داشت از نداری میمُرد را نجات
دادم. خرج 50 کودک یتیم و بیسرپرست را میدهم. بیایید از من تصویرها بگیرید و به
همه نشان دهید تا همه من را بشناسند. باید همه بدانند که من چه انسان شریفی هستم. در
ضمن سالی دو بار خون میدهم؛ ماهی 1000 تومان به کودکان سرطانی محک کمک میکنم؛
کارت اهدای عضوم هم در جیبم است.
ماه رمضان هم عرصهای برای هرچه بیشتر جولان
دادن چنین افرادِ ریاکاری گشته. روزی نیست که از رسانه ملی تصویرشان پخش نشود و تا
قِران آخر کمکی که کردهاند بارها و بارها شمرده نشود.
* میخواستم عکسی را که در آن به جهت عیدی دادن یکی از مسئولین(یادم نمیآید
که بود) به کودکان بیسرپرست، آنها را به صف کرده بودند تا مسئول مربوط نفری 1000
تومان عیدی به آنها دهد و در همان حال عکاسان و خبرنگاران با دوربینهای خود به
ثبت چنین کار نیکی بپردازند، را بگذارم که متاسفانه عکس مربوط را پیدا نکردم.
۳ نظر:
ولی همه مثل اونی که تو میگی نیستنا!!!!
نه همه این جوری نیستن. منم همونایی رو گفتم که میان یه کمکی میکنن و بعد هزار جا جولان میدن که من فلان کردم و بهمان.
یکی از اون عوضیا رو اصلا میشناسم دوس دارم سر به تنش نباشه مرتیکه همچین ادعای دینو ایمونش میشه که نگو بعد با سر ووضع داغونم میره اینور اونور اونوخ برو خونَشو ببین فقط اتاق پذیراییش اندازه خونه ماس
ارسال یک نظر