_خستهنباشید.یهدرگیریرویپلهواییعابرفلاناتوبان،جنبخروجیفلانخیاباناتفاقافتاده.4-3 نفرباچوب و چماقافتادنبهجونیهنفر و بدجوردارنشل و پلشمیکنن.گفتماطلاعدادهباشم.
نویسنده: شهرزاد سه شنبه 31 شهریور1388 ساعت: 3:18 به نظر من که ادم اسیر دزدها بشه بهتر از این هستش که گیر پلیس ایران بیافته
نویسنده: قاصدک سه شنبه 31 شهریور1388 ساعت: 8:14 ای بابا ، پلیس هم پلیسای قدیم اینا خودشون افتادن به جون مردم ، از اینا که دیگه نمیشه انتظار کمک داشت
وای نه الان به نظرم اصلا زمان خوبی برای عروسی نیست چه حوصله ای دارن مردم!
زین پس باید با خودمون چوب و چماق حمل کنیم تا در برابر دزدان از خودمون دفاع کنیم!! بگو چه عجله ای دارن!!
نویسنده: فرزانه سه شنبه 31 شهریور1388 ساعت: 10:2 سلام سینا ی عزیرراستش منم یه جوورایی با نظر شهرزاد موافقم آدم کناره پلیسهای ایران بیشتر احساس عدم امنیت بهش دست میده تا امنیت همون بهتر که از خیرشون بگذری"هرموقع اومدم واسه یکی دیگه ثواب کنم خودم کباب شدم"پاچه ی خودمو گرفتنراستی شب مهتاب احسان خواجه امیری هم دانلود کردم"کوتاه بود ولی در عین حال خیلی قشنگ"صدای فوق العاده ای داره این بشرمرسی سینا جان از وبلاگت خوشحال میشم اگه دوست داشتی تبادل لینک کنیم بخبرونی منو
خوب شد نیومدن به دلیل ایجاد مزاحمت براشون منو بگیرن!!
نویسنده: علی (ذهن ِ آشفته) چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 3:30 فردا که اومدن به جرم مزاحمت برای اپراتور 110 دستگیرت کردن، یاد میگیری که نباید برای موارد الکی با پلیس تماس گرفت. پلیس مگه بی کاره؟ فقط وقتی تصادف شد، یا مورد روزهخواری خواستی گزارش بدی. شیرفهم شد؟
بازم کلاه تو هوا بنداز که به خاطر شهادت دادن، نیومدند ببرنت تا شناسائیشون کنی ،انوقت
باید از هر دو تاشون در می رفتی .آقا پلیسه بدو،دزدا بدو ،سینای بیچاره بدو!
واقعا شانس آوردم!!
نویسنده: امین پنجشنبه 2 مهر1388 ساعت: 1:13 مدتی بود من نمیتونستم اینجا نظر بذارم باز نمیشد صفحش
بلاگفاست دیگه!!
نویسنده: AmiN جمعه 3 مهر1388 ساعت: 13:40 چوب و چماق!؟ خوب برادر انسان دوست من، توی این وضع مملکت رفتی زنگ زدی به پلیس که بیشتر نیرو بفرسته یارو رو بزنن؟ تازه خدا رحم کرد نیومدن خودتو بگیرن بزنن
۱ نظر:
نویسنده: شهرزاد
سه شنبه 31 شهریور1388 ساعت: 3:18
به نظر من که ادم اسیر دزدها بشه بهتر از این هستش که گیر پلیس ایران بیافته
نویسنده: قاصدک
سه شنبه 31 شهریور1388 ساعت: 8:14
ای بابا ، پلیس هم پلیسای قدیم
اینا خودشون افتادن به جون مردم ، از اینا که دیگه نمیشه انتظار کمک داشت
وای نه
الان به نظرم اصلا زمان خوبی برای عروسی نیست
چه حوصله ای دارن مردم!
زین پس باید با خودمون چوب و چماق حمل کنیم تا در برابر دزدان از خودمون دفاع کنیم!!
بگو چه عجله ای دارن!!
نویسنده: فرزانه
سه شنبه 31 شهریور1388 ساعت: 10:2
سلام سینا ی عزیرراستش منم یه جوورایی با نظر شهرزاد موافقم آدم کناره پلیسهای ایران بیشتر احساس عدم امنیت بهش دست میده تا امنیت همون بهتر که از خیرشون بگذری"هرموقع اومدم واسه یکی دیگه ثواب کنم خودم کباب شدم"پاچه ی خودمو گرفتنراستی شب مهتاب احسان خواجه امیری هم دانلود کردم"کوتاه بود ولی در عین حال خیلی قشنگ"صدای فوق العاده ای داره این بشرمرسی سینا جان از وبلاگت خوشحال میشم اگه دوست داشتی تبادل لینک کنیم بخبرونی منو
خوب شد نیومدن به دلیل ایجاد مزاحمت براشون منو بگیرن!!
نویسنده: علی (ذهن ِ آشفته)
چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 3:30
فردا که اومدن به جرم مزاحمت برای اپراتور 110 دستگیرت کردن، یاد میگیری که نباید برای موارد الکی با پلیس تماس گرفت. پلیس مگه بی کاره؟
فقط وقتی تصادف شد، یا مورد روزهخواری خواستی گزارش بدی. شیرفهم شد؟
بعععله!!
وب سایت
نویسنده: علیرضا
چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 16:33
سلام
بازم کلاه تو هوا بنداز که به خاطر شهادت دادن، نیومدند ببرنت تا شناسائیشون کنی ،انوقت
باید از هر دو تاشون در می رفتی .آقا پلیسه بدو،دزدا بدو ،سینای بیچاره بدو!
واقعا شانس آوردم!!
نویسنده: امین
پنجشنبه 2 مهر1388 ساعت: 1:13
مدتی بود من نمیتونستم اینجا نظر بذارم
باز نمیشد صفحش
بلاگفاست دیگه!!
نویسنده: AmiN
جمعه 3 مهر1388 ساعت: 13:40
چوب و چماق!؟
خوب برادر انسان دوست من، توی این وضع مملکت رفتی زنگ زدی به پلیس که بیشتر نیرو بفرسته یارو رو بزنن؟
تازه خدا رحم کرد نیومدن خودتو بگیرن بزنن
نویسنده: عاليجناب هايپ
شنبه 4 مهر1388 ساعت: 9:51
: تبريك
ارسال یک نظر