به یکباره این همه فاصله گرفتن از این دنیا(دنیای وبلاگها) که روزی یکی از
از تفریحات و تمرینات خوب و مفید برای یاد گرفتن و خواندن و نوشتن به حساب میآمد.
حالا دیگر نه میتوانم چیزی بخوانم و آنچنان پیگیر مطالب و نوشتههای وبلاگی باشم
و نه میتوانم چیزی بنویسم. تنها گهگداری مطالبی بسیار کوتاه ولی اصلن حرف مطالب
طولانی را نزن. هیچ مناسبتی هم دیگر ترغیبم نمیکند به نوشتن؛ عید نوروز،
انتخابات، تولد و ... .
(تا همینجا که نوشتم خسته شدم و دیگر حوصلهای برای ادامه مطلب و چفت و بست
دادن به آن نداشتم و خودکار را زمین گذاشتم و دفتر را بستم. همین چند خط هم به زور
و بدون هیچ آب و تابی نوشته شد.)
۵ نظر:
سلام! سينای گرامی کم يا زياد همينکه مینويسی باعث خوشحاليه!
البته اين ننوشتن میتونه علتهای متفاوتی داشتهباشه. گاهی فاصله افتادن بين نوشتهها بهخودی خود باعث طولانیتر شدن اين فواصل زمانی میشه.
علت ديگهاش بهنظرم شبکههای اجتماعين که در مواقعی از تعداد نوشتههای وبلاگی کم کردن. و حتی شخص رو به کوتاهنويسی تشويق میکنن.
و سوم، مورديه که قبلاً در يکی از مقالهها خوندم و بهنظرم جالب بود مبنی بر اينکه چون مطالب و منابع اينترنتی عمدتن کوتاه، و نه مفصل، هستن حوصله خيلی از مردم رو در خوندن و نوشتن مطالب طولانی، کم کردن.
مرسی علی آقا
واقعن نمیدونم من فقط بی حوصله شدم یا همه هم بی حوصله شدن که من این جوری فکر میکنم.
منم دیگه حوصله نوشتن تووبلاگموندارم لااقل این مدت اخیر که یکم فرصت بیشتری دارم
موندم هر روزم داره لایکش تو فیس بوک زیاد میشه ما شدیم شرمنده ملت
منم با نظر علی آقا موافقم ، تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نشین !!!! :دی
شایدم راه گریزی نیست و همه ما در این جریان جدید حل شویم ...
@مصی
امت را معطل نگذار:دی
@الهام
همش توطئهس:دی
دووم بیار. تو میتونی حل نشی.
ارسال یک نظر