و تولد سینمای عربستان

... خانم هیفا المنصور سازنده فیلم به همراه بازیگر خردسالش در کاخ جشنواره با لباس‌های شیک و آرایش غلیظ حضور یافتو در پایان نمایش، مدتی طولانی مورد تشویق حاضران پرشمار در سالن قرار گرفت. کارگردان بارها و بارها از شدت خوشحالی و هیجان به گریه افتاد. داستان فیلم بی‌شباهت به برخی از فیلم‌های ایرانی نیست. در یک خانواده از طبقه معمولی جامعه، زنی خانه‌دار با شوهر و تنها دخترش، وجده،  زندگی می‌کند. دختر با پسر هم‌سن و سال همسایه که دوچرخه دارد آشناست و آرزویش داشتن یک دوچرخه است؛ هرچند که دوچرخه سواری برای دختران ممنوع است. دخترک تمام تلاشش را می‌کند که بتواند روزی دوچرخه‌ای بخرد و برای به دست آوردن پول در مسابقه قرآن خوانی مدرسه شرکت می‌کند. اما روزی که برنده می‌شود و قرار است جایزه نقدی‌اش را طی مراسمی به او بدهند، مدیر مدرسه حرف در دهان او می‌گذارد که این پول را برای آوارگان فلسطین بفرستد. دخترک که تصور می‌کند رویایش بر باد رفته اشک‌ریزان به خانه می‌رود ولی مادرش برایش یک دوچرخه خریده. بعدان او را می‌بینیم که در خیابان‌ها می‌گردد و سپس به یک بزرگراه می‌رسد. اولین نکته جالب این است که نخستین فیلم تاریخ سینمای عربستان را یک زن ساخته و فیلم هم در مورد مسائل زنان است. دوم اینکه تماشاگر خارجی برای نخستین بار وارد اندرونی یک خانواده عربستانی می‌شود. سوم اینکه با وجود پوشش آشنای مردم عربستان، افراد در خانه پوشش عادی خودشان را دارند که شباهتی به پوشش بیرون ندارد. همان‌طور که در مدرسه دخترانه هم وضع همین‌گونه است. و ...
قسمتی از گزارش شصت و نهمین جشنواره ونیز، مجله فیلم شماره 449

پی‌نوشت: هنوز هم هستند کسانی که سرشان را زیر برف کنند و بگویند عرب فلان و عرب بهمان. برای یک دقیقه هم شده سرتان را از زیر برف در بیاورید و نگاهی به اطرافتان بیاندازید تا ببینید که چه کسی در حال پیشرفت است و چه کسی در حال پس‌رفت.
عربستان همچنان سالن سینما برای نمایش فیلم ندارد. ولی ما که داریم چه فیلم‎‌هایی در آن‌ها نمایش می‌دهیم؟

۴ نظر:

حیاط خلوت گفت...

والا من نمی‌دونستم عربستان سینما نداره :دی
چون همیشه کانالای تلویزیونیشونو از بوشهر می‌دیدم فکر می‌کردم چون به شدت سریال دارن به همون شدتم فیلم دارن. و البته مضمونی که گفتی خیلی جالبه چون تلویزیونشون که خیلی خربزه‌است

خوشحالم برای اونها و متاسفم برای سینمای خودمون
دیشب مصاحبه بنی اعتماد رو توی تجربه می خوندم و چقدر ناراحت کننده است این چنین آدم‌هایی داریم که نمی‌تونن کار کنن
حرف‌های جالبی در مورد سینما می‌زد

Unknown گفت...

توی همین گزارشه نوشته بود سالن سینما نداره. البته خب همچین هم عجیب نیستو اراده کنن یه سالن سینما تو خونشون واسه خودشون درست میکنن!
خانوم کارگردان درس خونده خارج(مصر) بودن، ذهنشون باز بود در فیلم سازی. بگذریم از شباهتی که به بچه‌های آسمان خودمون داره.
منم منظورم همین چیزا بود. سرمایه‌های داخلیمونو خیلی راحت داریم از بین میبریم.

Elham گفت...

وه ! منم نمی دونستم عربستان سینما نداره !

اوف اتفاقا این مدت اینکه سینمای ایران خیلی افول پیدا کرده ، ذهنمو مشغول کرده بود ، چی بگم خیلی همه رو محدود کردن ...

Unknown گفت...

سینمای ایران با این اوضاع اگه بخواد پیش بره، نابودیش زیاد دور نیست!!