عیدانه



*فکر میکنم و فکر میکنم و فکر میکنم.فکر میکنم که چیزی بنویسم.فکر میکنم تا بتوانم آن چیزی را که لایقش هستید را بنویسم.
اما دریغ!دریغ از اینکه از این ذهن نسبتا خالی چیز درست و حسابی در نمی‎‏آید؛چیزی که بتواند گوشه‏ای از محبت‏های شما را جبران نماید.
مینویسم؛خط میزنم؛باز مینویسم؛و باز خط میزنم...
*نمیدانم از کجا باید شروع و به کجا باید ختمش کرد.از خوبی‏ها و بدی‏های سالی که گذشت بگویم یا از سالی که در راه است!؟
*پارسال،حوالی همین روزها،نوشته بودم:
فروردین-اردیبهشت-خرداد-تیر-مرداد-شهریور مهر-آبان-آذر-دی-بهمن-اسفند زود و تند و سریع میاد و میره این روزا.چشم به هم میزنی میبینی یه سال گذشته.سال بعدشم زودتر از سال قبلش میاد و میره.یه حس و حال خاصی دارم یه شور و حال غیر قابل توصیف ولی باحال تو وجودمه با اینکه اکثر روابط و اتفاقات مهم و نسبتا مهم برام رنگ جدیدی گرفتن ولی این یکی هنوز همون رنگ سابقو برام داره.
یه سال نزدیک و نزدیک تر شدن به یه سری و دور و دورتر شدن از یه سری دیگه.دوستیایی که به اندازه یه سال دیگه کهنه تر شدن ولی تازگیایه بیشتری پیدا کردن،دوستیایی که تبدیل به رفاقت شدن و رفاقتایی که تبدیل به دوستی ویا حتی غریبگی شدن،غریبه هایی که آشنا شدن و آشناهایی که غریبه شدن.خوشی هایی که تبدیل شدن به یه مشت خاطره
و امسال مینویسم:
حوصله عید را ندارم.نمیدانم؛شاید توقعم از عید زیادی زیاد شده است!شاید فکر میکنم که عید باید همواره همراه خودش یک اتفاق خاص داشته باشد؛یک چیز جدید.چیزی که الان دیگر برایم وجود ندارد.به جایش همه چیز تکراری شده است.از دید و بازدید عید و مسافرت‏هایش تا برنامه‏های تلویزیون و سرگرمی‏های تکراری عیدانه؛حتی خوراکی‏های عید هم تکراری شده‏اند!همه اینها هر سال تکرار شدند و تکرار شدند و تکرار میشوند و تکرار میشوند ... .
آنقدر این کارهای تکراری وقتمان را میگیرند که دیگر وقتی برای انجام کارهای جدید نمیماند!!
امیدوارم ادامه سال جدید مثل عیدش نباشد.
*سالی که گذشت؛سالی که بیشترش به سیاست‏بازی‏ها گذشت.اغلب اتفاقات و رویدادهای سال_چه خوب،چه بد_زیر سایه سنگین این سیاست‏بازی‏ها رنگ و لعاب خود را از دست داد.سیاست‏هایی که اشخاص دیگری آن‏ها را تعیین کرده بودند و ما در این میان بازیچه‏ای بیش نبودیم!بازیچه‏هایی که دیگر نمیخواستند به خواسته‏های طراح بازی تن در دهند ولی عاقبتشان چیزی نشد جز ... .
سالی که گذشت با چنان شور و شوقی آغاز شد که نوید دوران جدید و پرباری را میداد.ولی فقط یک شب کافی بود برای نقش بر آب شدن تمام آن امیدها و آرزوها؛فقط یک شب.
باقی سال هم هر چه گذشت باعث تیره و تار شدن آن شب و برخی چهره‏ها شد؛چهره‏هایی که در پشت این شب تیره و تار ذات خود را به روشنی نشان دادند.
سالی که گذشت را فراموش نخواهم کرد.
*تلخ شد.نمیخواستم چنین شود ولی افسوس و صد افسوس از اینکه نمیشود به سادگی حقیقت را نادیده گرفت.
*هستم،نفس میکشم،میبینم،میشنوم و حس میکنم؛پس امیدوارم.امیدوارم به روزهای روشن به دور از هرگونه شب تاریک در سال جدید.
*همه را گفتم الا یک چیز را؛تبریک و آرزوهای زیبا برای شما را؛تبریک به مناسبت فرارسیدن عید نوروز و سال جدید و رسیدن بهار سبز همیشه دوست داشتنی را؛آرزوهای زیبا برای جبران گوشه‏ای از محبت‏ها و خوبی‏های شما را.
مبارکتان باد؛از صمیم قلب آرزوی سلامتی و تندرستی و موفقیت‏های بزرگ در سال جدید برایتان.

۱۳ نظر:

Unknown گفت...

داشتم فکر می کردم امسال هر چی هم که تقدیرش در جهت نابودی شخص من بود (یا تقدیر من در جهت نابودی امسال بود:دی) ولی انصافاً یه جاهایی هم چیزای با ارزشی به من داد از جمله چند تا رفیق باحال (البته اگر بنده رو در حد رفاقت بدونید)
راستش منم دوهفته س دارم هی زور می زنم راجب این سال لعنتی یه چیزی بنویسم هی نمی شه فلان فلان شده. دیگه خسته شدم، شونصد بار نوشتم خط زدم، یه بار عصبانی بودم ، یه بار حرص داشتم ، یه بار غمگین شد :دی خلاصه بد جوری پیچ خورده
...
خلاصه ما در سال جدید هم کماکان مخلصیم، امیدوارم سالی که گذشت رو بتونیم برای همیشه توی ذهنمون به خاطر داشته باشیم و اون طور که باید آتش این سال ما رو برشته کرده باشه (اگه نسوزونده باشه البته :دی)

;)

ناشناس گفت...

دقیقن جمله ی اول این آقا امینه بالایی رو می خوام اینجا استفاده کنم که :"امسال تقدیرش در جهت نابودی شخص من بود"
از بهارش بگیر تا تابستونش ، پاییزش که دیگه بدتر ، زمستونش یه خورده بهتر بود ولی .
اما کنارم کسایی رو داشتم که هر بار خواستم بِبُرم دستمو گرفتن .
هر چی فکر می کنم می بینم نه می تونم امسالو دوست نداشته باشم ، هم نمی تونم دوست داشته باشم ، این سالی که توش دو تا 8 داشت سالی بود که من عشق و نفرت عمیقیو توش تجربه کردم ، با غم و شادیه شدیدی دست و پنجه نرم کردم واسه همین نمی تونم یه چیز قطعی بگم
خداییش امسال حال و هوای عید و کردن تو کوزه ، مثل عید نیست ، از آسمون بگیر تا حس و حال تک تک آدمای دورو برت
امیدوارم امیدوارم امیدوارم امیدوارم که سال 89 همونجوری که داره سبز شروع می شه سبز هم ادامه پیدا کنه ، اون روز خوبی که شاهینو سروش ازش خوندن تو همین سال اتفاق بیـُفته
سال نو رو هم پیشاپیش دیگه وقتشه تبریک بگم :وینک
به امید روزهای خوب ِدر پیش

2nya گفت...

آقا طولانیه!مغزم به دو خط اولش میکشه فقط...صبح میام.جای من همینجا

حیاط خلوت گفت...

انقدر خسته م كه الان مي تونم عين خرس دو شبانه روز بخوابم
از آدمي كه دو روزه يه ضرب همدم شيشه پاكن و تي و جاروبرقي بوده انتظار حرفاي در خور نداشته باش !

غرولنداي من رو كه خوندي. مي دوني كه باهات موافقم و همون حس هيچي نيست.
امسال سال خوبي نبود،‌خيلي از سالاي قبل هم نبود يا در بهترين حالتش فقط گذشت خنثي و عقيم
اما امسال ديگه خير و شر فردي نبود . يه جورايي توي دل همه‌مونو خالي كرد
و همين براي من يكي معناش اين بود كه بيشتر از قبل به روزمرگيم پناه ببرم ،‌هر روز هر شب عين شبانه روز قبل! وحشتناك بود . گاهي كه بهش فكر مي كنم تنم مي لرزه عقم مي گيره از روزايي كه گذشت . و حالا باز همون دو هفته تكراري و همون مراسما همون خوردنيا ! همون كارا !.. هر چند كه الان اونقد خرم مي ره كه نصفو بپيچونم بره پي كارش

واسه ادامه كامنت سه بار نوشتمو پاك كردم. بدتر از تو شدم . نمي دونم چطوري حرفامو ادامه بدم از هفت سيني بگم كه واس اولين بار امسال من چيدم و چقد دلم گرفته بود و هيچ نيتس هم نداشتم،‌ از شادي‌اي بگم كه به زور و چنگ و دندون مي خوام پيداش كنم و نگه ش دارم از نوع كوتاه و تو لحظه هاي ناب و فارغ از هر چيز و هر كس اما سخته .. نمي دونم

نوشته خودت خيلي قشنگ بود . به نظرم همه چي رو گفتي
سال خوبي رو برات براي بار هزارم :دي آرزو مي كنم . اميدوارم اين سال جديد براي همه هواي تازه بياره،‌هواي واقعاً بهاري پر از زايش و اميد
عيدت مبارك ريفيق

Elham گفت...

***

تا من زنده ام ، امید زنده است !

امیدوارم سال جدید برای هممون سالی بعتر از پارسال و سال های قبلش باشه !





***
Elham
***

2nya گفت...

من جدا نمیدونم چی بگم،شاید هم نمیخوام که چیزی بگم
اما آخرش اینه که امیدوارم روزهای بهتری در راه باشن،که هستن البته.
و کلیییییییییییییی ارزوهای خوب برات دارم و اینکه هر روزتو بیشتر از روز قبلت دوست داشته باشی
همین دیگه!زود نیست یکم از الان عیدو تبریک بگیم؟!:دی
البته خب از اونجایی که کلا راه های ارتباطی خفه میشن روز عید در نتیجه شاید هم زود نباشه!ولی در هر حال به نظر من زوده:دی

Unknown گفت...

@همه
نمیگم امسال هیچ چیز خوبی برام نداشت.اتفاقا خیلی چیزای خوبی هم برام داشت.چیزایی مثل تجربه مستقل بودن و تجربه بهترین ترم دانشگاه تا اینجای کار.کلی هم خاطرات خوبی داشتم.مثل بهاری که گذشت و راه برگشت از دانشگاه و مراسم هندونه خوریش(!!) و پیدا کردن و دیدار دوستانی که تبدیل به دوستان خوبی برام شدن.
اما همه اینها زیر سایه سنگین انتخابات و حوادث بعدش قرار گرفتن و اکثر ذهنیت من رو از امسال انتخابات تشکیل داد.

@امین
ما چاکریم.امیدوارم سال جدید از نزدیک ببینمت.

@دنیا
زود!؟همش 48 ساعت مونده.البته اون موقع که این متن رو پست کردم 48 ساعت مونده بود.واقعا چیزی نیست.خیلی از این 48 ساعتا زودتر از اون چیزی که فکر میکردیم اومدن و رفتن.

فاطمه گفت...

سلام
امیدوارم یه عیدی خیییییلی خوب بگیری تا حسابی هپی بشی

با آرزوی سالی خوش

"سال نو مبارک"

رز سیاه گفت...

سینا جان
اگه تلخی هست ، تلخی ورود به دنیای جدیده
برای اینه که تونستی خودت رو بشکونی ، رشد کنی و سبز باشی
مشکلاته که مارو میسازه و احساسی که الان داری به خاطر اینه که تونستی تا ارتفاع بالاتری اوج بگیری
و امید وارم که همین طور هم بالاتر بری

سال خوبی رو برات آرزو می کنم

ناشناس گفت...

بهترينها رو در سال جديدي برات ارزو مي كنم.



شهرزاد

2nya گفت...

هییییییی خدا جانم!!!زود گذشت
من استرس میگیرم این پستو میبیینم!همش شش هفته مونده تا کنکور...خدا بیا منو بکش

حیاط خلوت گفت...

@ دنيا
استرس نگير عيال
عيد كلاً زود ميگذره
كنكور ليسانسو يادت نيست اونم همينطوري بود

شيش هفته خيلي عاليه
تو بگو 4 هفته
تو يه ماه آخر تو جمعبندي بتركوني بارتو بستي
من يه ماه آخر در حد لامبورگيني مي خوندم

بچسب به يه جمهبندي توپ و كنكور سالاي قبل

تو مي توني نگران نباش
اين شش هفته هم ميگذره خيلي زود اما مفيد:*

Unknown گفت...

@دنیا
میخوای پاکش کنم این پست رو که دیگه استرس نگیری!؟بی تعارف میگما.
نگران کنکور هم نباش.دفه اولت که نیست امتحان میدی.قبلانا هم از این امتحانا دادیم.