چه طور می‏نویسم

قبل از هر چیز باید بگم من اصلاً نویسنده نیستم که بخوام در مورد طریقه نوشتن و عاداتم در نوشتن حرفی بزنم. البته دوست دارم که یه روزی بتونم چیزی بنویسم که به اصطلاح سرش به تنش بی‏ارزه. حالا گَه گاهی چیزکی از اتفاقات روزانه‏ای که برام میفته رو شرح میدم و در خیالاتم اسمشو میذارم نویسندگی!
چیزی که معلومه اینه که جهت اکثر نوشته‏هام به سمت تجربیات شخصی و روزانه است؛ مسافرتی، سفر تفریحی، دانشگاه رفتنی، برخوردهای روزانه با افراد جامعه و ... .
اغلب وقتی ذهنم درگیری بیشتری برای نگاشتن این حوادث پیدا میکنه که در حین خوندن داستان یا رمانی هستم که از لحاظ داستانی و مخصوصاً نثر، جذب و ارضام کرده باشه.
جای خاصی هم برای نوشتن ندارم، مثلاً همین متن رو سر کلاس درس دارم مینویسم! البته اکثر اوقات تو اتاقم و در حالت ولو بودن روی تخت چیزکی مینویسم.
در اکثر مواقع هم حین تایپ، ویرایشی صورت میگیره و بعضی اوقات هم کل متن نوشته شده دچار دگرگونی میشه و هر چی بگردی، به غیر از محتوا و هدف اصلی نوشته شدن، هیچ شباهتی بین نوشته‏یِ جدید و نوشته‏یِ روی کاغذ پیدا نمیکنی.

*با تشکر از "دیلماج بانو" برای دعوتش به نوشتنِ عاداتم در نوشتن.

۵ نظر:

اُغلن کبیر گفت...

به هرحال و در هرسبکی هم که آدم بنویسه هرکسی برای خودش عاداتی داره.

Elham گفت...

یعنی اون فروتنیت منو کشته !!!!! :D

منم تا دیروز که توی خونه خودمون زندگی می کردم ، در حالت ولوشدگی متن می نوشتم !!!

در کل جالبه که بدونی نویسنده مورد نظر فلان متن رو دقیقا چه زمانی ، بدنبال چه اتفاقی و در چه حالتی نوشته !!!!

دیلماج بانو گفت...

شما سر کلاس از این کارا می کنی که به عاقبت چند پست پایین ترت دچار میشی دیگه :دی
این تواضع ها هم داره دیگه کلیشه میشه باید یه نوع جدیدش رو پیدا کنیم
موندم همه که می گن ما نویسنده نیستیم پس نویسنده ها کیا هستن؟ از مریخ میان؟؟؟

cinematopian گفت...

حالا چی شد سر کلاسی مثل روش تولید،بین این همه موضوع یاد نویسندگی افتادی؟؟؟؟

میچیکو گفت...

من که هیچ شیوه ای ندارم!همینجوری یلخی.تازه نویسنده هم نیستم.