بهانه‌جویی

شاید بزرگترین انگیزه‌ای که در زمان حال برای ادامه تحصیل، درس خواندن برای شرکت در کنکور کارشناسی ارشد، دارم، به تعویق انداختن خدمت سربازی‌ست. هر طور فکر می‌کنم دلیل دیگری نمی‌یابم. حداقل در رابطه با دلایلی که به خودم مربوط می‌شود. وگرنه دلایل دیگری هم هست، مثل رضایت پدر و مادر و سوگلی خانواده بودن با داشتن مدرک کارشناسی ارشد و بَه بَه و چَه چَه فامیلِ دور و نزدیک. این را هم می‌دانم که صرفاً داشتن این مدرک، ولو از دانشگاه آزاد واحد دوقوز آباد، برای شخص مقام و منزلت خاصی به همراه می‌آورد. در آینده اگر گوش‌هایت هم در آستانه دراز شدن قرار گرفتند، می‌توانی در مقابل خانواده طرف، و حتا خودِ طرف بادی به غبغب بیندازی و بگویی فلان مدرک را دارم.
از طرفی دیگر بحث سواد و دانستن است. نمی‌توان منکر سوادی که این مقاطع تحصیلی برای فرد به همراه می‌آورند، شد. ولی اگر واقعا به دنبال سواد باشیم، تمام سوادی را که در تمام این 4 سال در دوره لیسانس فرا گرفتیم، خود نمی‌توانستیم حداکثرِ حداکثر در مدت 2 سال، فرا بگیریم؟ دانشگاه رفتن برایمان نوعی تفریح به حساب می‌آید. درس‌هایی که فقط شب امتحان می‌خوانیم. درس‌هایی که ترم بعد از پاس شدنشان به دست فراموشی سپرده می‌شوند.
از طرف دیگر چیزی که انسان در جامعه و در برخورد با دیگر افراد یاد می‌گیرد، بسیار ارزشمندتر از مدرک دانشگاهی‌ست. می‌توان حداقل دو سال دیگر در دانشگاه بود و می‌توان این زمان را صرف کسب تجارب دیگر با ورود به جامعه کرد. خدا می‌داند که کدامش بهتر است و در آینده بیشتر به کار می‌آید.
این‌ها بهانه‌هایی بودند برای درس نخواندن‌هایم در سالی که می‌خواهم کنکور بدهم. مطمئن باشید با این درس نخواندن‌ها اگر همان دانشگاه دوقوز آباد هم قبول شوم، با کله میروم! به هر حال دو سال دیگر را در دانشگاه سپری کردن بهتر از دو سال را در زیر پرچم نظام هدر دادن است. هرچند سرآخر هم باید به آن تن داد. هرچه دیرتر، بهتر. شاید فرجی شد در این مدت و دری از درهای بهشت به رویمان باز شد. شاید هم نشد. حداقلش این است که در آن زمان من هم مدرک بالایِ دانشگاهی در جیب خود دارم با تمام مزایایش که در بالا ذکر شدند!

۶ نظر:

سبک جدید گفت...

یه چیزی بگم خوشحال تر شی!
بعد از 2 ماه آموزشی ، درجه ی شما با فوق لیسانست از درجه فرمانده ی آموزشی ت بیشتره به همین دلیل هم طرف باید بیاد جلوی پات لنگشو بکوبه زمین و بهت ادای احترام کنه!
تو هم میتونی هرچی عقده ی آموزشی داشتی سرش خالی کنی!!!
اما هنوز هم به نظرم به درد بخور ترین قسمتش همونی بود که گفتی بادی به غبغب میندازی و....
موفق باشی!!!

Sacred Deer گفت...

خب به‌نظرم همون دلایل سربازی شاید منطقی‌تر باشه، وگرنه برای اداامه تحصیل فقط باید به علاقه فردی فکر کرد! چون توو این مملکت بی‌سروسامان برای کارکردن تفاوت خاصی در مدرک وجود نداره. چیزی که مهمه سابقه کار و یا پارتیه!
ضمن این‌که فکر کسب علم را قطعن باید از ذهن بیرون کرد که هیچ تجربه تحصیلی در بازار کار استفاده نمیشه.

Unknown گفت...

@سبک جدید
بعد از دو ماه آموزشی کی میخواد بره فرمانده آموزشی رو پیدا کنه دوباره؟؟
بعد از آموزشی تقسیم شدن و جای دیگه رفتن و ... .
ولی اینکه آدم درجه میگیره خوبه.

@fragile silence
صد درصد. اون دو سال رو آدم بره کار کنه به جای درس خوندن کلی تجربه پیدا میکنه و مهم تر از اون سابقه کار برای حقوق!!

حیاط خلوت گفت...

منم مشابه حرفای تو رو می‌زدم، خصوصاً وقتی می‌بُردیم! قدی همه چی رو زدم اومدم تو جامعه،‌کار کنم زندگی کنم،‌اما دیدم هنوز واسه اون ساخته نشدم،‌دیدم دوست دارم بخونم دیگه،‌نه از روی اجبار اجتماعی.
یکی رسیدن به چیزیه که خودت راضی باشی
یکی هم اینکه بیرون از دانشگاه،‌چهار تا از خودت بی‌سوادتر فقط با یه تیکه کاغذ میان بهت دستور می‌دن و تو فکر می‌کنی چی کم داری که توی این حد بمونی؟

البته بازم بستگی داره از زندگیت و خودت چی بخوای!

Unknown گفت...

@حیاط خلوت
آدم هر چه قدر هم بخونه، دکترا هم بگیره، باز هم احتمالش خیلی زیاده که مجبور بشه جایی کار کنه که یه آدم بی سواد فقط به واسطه پولی که داره بهش امر و نهی کنه.
قرارم نیست اول کاملن آماده زندگی تو جامعه بشیم و بعد واردش بشیم. این همین جامعه س که طرز زندگی کردن درونشو بهمون یاد میده. باید واردش شد و با جامعه هم مثل یه دانشگاه رفتار کرد. فقط جامعه خیلی جدی تره و شوخی نداره با کسی. باید صبر داشت. بالاخره یه زمانی آدم باید بهش تن بده و نمیشه فقط چسبید به آموزش های آکادمیک.
دوست داشتن و علاقه صد درصدی برای ادامه هر کاری(نه فقط تحصیل) هم که کلن بحثش جداست. خیلی هم خوبه کسی از روی علاقه ش بره دنبال کاری و همون کار رو انجام بده. در اصل بهترین کاره.

حیاط خلوت گفت...

من حرف از مطلق بودنش نزدم. اینو گفتم که هر کس هر چیزی رو که بهش راضی‌تره. یکی اینو انتخاب می‌کنه یکی اون. نه ورود به اجتماع صرف خوبه نه درس خوندن صرف،‌ اما مطمئن باشه آدم که برای فرار از یکی پناه نبرده به اون یکی. این پیشرفتی که ازش حرف می‌زنی تو یه جامعه ایده‌آل به دست میاد، یعنی کار میشه دانشگاه،‌جامعه می‌شه جای رشد، تو مملکت ما جامعه برای دغل باز شدنه، باید پر باشی که بتونی هم سالم بمونی هم کار کنی هم پیشرفت کنی. حالا پر بودن فقط درس خوندن نیست، خیلی چیزای دیگه‌ست، بیشتر هم ذهنیه.
خلاصه یه کم دوز شعارو کم کن و اگر فکر می‌کتی راهت یه چیز دیگه‌ست جرئت کن و همونو دنبال کن حتی اگه ازش دیر نتیجه بگیری و واسش هزینه بدی. کمترین هزینه‌ت هم همون سربازیه که واسه فرار ازش داری درس می‌خونی! جامعه از همین جا شروع میشه