...

نخونید. نخونید. نخونیدش. به هیچ وجه نخونیدش. نخونید تا همین دو زار شخصیتم که داشتم(اگه داشتم البته) از بین نره. نمی‌تونستمم که ننویسم. گیر کرده بود تو گلوم. اگه نمی‌نوشتم خناق میگرفتم. خفه میشدم. میمردم. کاش هم می‌مُردم. می‌مُردم و نمینوشتم...
1. بدترین چیزی که ازش بدم میاد دروغه. نگو آقا، نگو، راستشو نگو خب. اصلا بگو. خودِ خودِ راستشو بگو. مگه آدم چه قدر ناراحت میشه از شنیدن راستش!؟ اصلا مگه حقیقت ناراحتی داره؟ اصلا داشته باشه. هرچه قدرم ناراحت میشه بذار بشه. بهتر از اینه که برای لاپوشونی همون حرف راست چهار تا حرف ناراست سرهم کنی. تا اینجاش آدم می‌سوزه. نه خیلی، ولی می‌سوزه. حداقل یه جوری این حرفو بزن که آدم باورش بشه. یا حداقل از راستش خبر نداشته باشه. آدما خر نیستن. میفهمن. دقیقا همینجاشه که بیشتر از همه آدمو می‌سوزونه. خیره خیره تو چشمات نگاه کنن و حرفی رو که خودت راستشو می‌دونی به صورت ناراستش تحویلت بدن. ذهنت قفل می‌کنه. هیچ حرفی نمی‌تونی بزنی. نمی‌تونی بگی که بهونه نیار. بخوای هم نمی‌تونی. مبادا که به کسی بربخورد. مبادا کسی از حرفت ناراحت شود که بعدش فقط عذاب وجدانش برات می‌مونه و مثل همیشه یک بار دیگه خواهش برای عفو شدن بر روی دوش‌هات میفته.
2. دوست نداری، بگو دوست ندارم. چیز دیگه‌ای رو بیشتر دوست دارم. هر کاری دوست داری بکن. به کسی چه اصلا. فقط، فقط آدمارو سرکار نذار!
3. کم باش. همیشه گفتن کم باش تا همیشه تو قلب‌ها باشی. یا یه چیزایی تو همین مایه‌آت، گفتن. بالاخره گفتن، حالا با یه جمله‌بندی دیگه.
"گُه خورده هر کی که گفته!"
اینو قبلنا در جواب کسایی که چنین حرفی میزدن، میگفتم! ولی حالا منم میخوام از همین گُها بخورم! کم باش. خودتو گُه کن تا آخرشم اگه هیچی بهت نرسید حداقل مقصر هم شناخته نشی. حداقل اگه کاری رو نکردی بعدها همون چماق نمی‌شه و نمی‌خوره تو سر خودت.
4. میدونم. میدونم گُه شدم. بدجوری‌ام. توقعات بی‌جام ... آسمونو داره پاره می‌کنه دیگه. میدونم.
5. باشه، باشه، باشه، باشه، باشه، باشه، باشه، باشه و ...
نباشه، این دفعه رو دیگه نباشه.
6. تازگیا حرف مفت زیاد میزنم. حرف بی‌خود. حرف بی‌سر و ته. یکی نیست پیدا شه بزنه تو دهنم و بگه تو که حرف زدن بلد نیستی، غلط اضافه میکنی که حرف میزنی، خفه شو.
7. از کسی طلبی ندارم. هر چی هست بدهیه. اینو از تهِ دل گفتم.
8. برای ثبت در تاریخ؛ روزی که گُه شدم:
90.4.21
من خودم هم این شخصی که اینارو نوشته، نمی‌شناسم.

۱ نظر:

Unknown گفت...

خواص به خودشون نگیرن که اصلا حوصله رفع و رجوع کردن رو ندارم دیگه.
خاص و عام همه با هم یکی شدن.
ممکنه دو روز دیگه همه چی رو تکذیب کنم و همون چیزی بشم که بودم، و ممکنه تا صد سال دیگه هم همین جوری بمونم.