کفرگویی

حتا وقتی در دل خود هم از خدا گِله می‌کنم، از این می‌ترسم که مبادا فردا روزی صاعقه‌ای بر سرم فرود آید و در جا خشکم کند!
این چنین بارمان آورده‌اند. یا به تعبیر بهتر، نقشی از چنین خدایی در نظرمان ترسیم کرده‌اند و چهار میخه‌اش کرده‌اند بر دیواره‌یِ ضمیر ناخودآگاه‌مان. خودشان می‌گویند رحمان و رحیم است. تاکید هم بر تمامی صفات خوب است. چنان تاکیدی که درونش انکاری تهدید آمیز نهفته است از اینکه خواندن خدا با هرگونه صفاتی خلاف این‌ها مجازاتی سخت در پیش خواهد داشت.
می‌گویند قادر و متعال است و به دور از هرگونه عیب و نقص. ولی انسان‌هایی آفریده که نمی‌فهمند! عقلشان آن‌قدر ناقص است که دلایل بسیاری از رویدادها را درک نمی‌کنند. توانایی درک کردن را به آن‌ها نداده و توقع دارد کسی که درک نمی‌کند کفر نگوید. و کفر گفتن جزایی ندارد جز آتش جهنم.
همان‌طور که کودکی از پدر مهربانِ همیشه خشمگین خود می‌ترسد و نمی‌تواند در چشمان اون نگاه کند و با او سخن بگوید، من هم از از خدایِ مهربان خود می‌ترسم!

۴ نظر:

مجذور یک بی نهایتِ عجیب گفت...

با همه اون ترس ناخودآگاهی که تو وجود منم لونه کرده اما من چندبار با خدا حرفم شده (تبلیغ نمی کنم؛ کار درستی نیست؛ شما همیشه با خدا خوب حرف بزنین)؛ کلی هم نق می زنم؛ می دونم که وقتی می بُرّم شروع می کنم به گله و زاری؛ اما ته تهش می دونم که اگه با اون حرف نزنم پس با کی حرف بزنم؛ می دونم مهربون‌تر از اونیه که بخواد تو ذهن تاریک و متروک من بگنجه؛ می دونم خیلی بیشتر از اونچه که بهم گفتن و یاد گرفتم مهربونه؛ مهربونی واسه یه لحظه شه و بخشنده س...
شخصا به این نتیجه رسیدم که این موجود دو پا هر کاری که می کنه و نمی کنه رو می ندازه گردن خدا...
بزرگترین چیزی که ایمان دارم خدا نمی‌گذره شکستن دل آدماس؛
با همه این شرایط تنها کاری که می شه کرد اینه که یه فکری به حال تربیت بچه هامون کنیم؛ شاید کفر این باشه که ذهن اونا رو با اونچه که خدا نیست سیاه کنیم !!!ـ
...
این پست خیلی بهم چسبید؛ امروز یه عالمه نشونه از خدا گرفتم؛ این آخرش بود
مرســـــــــــی
:)

Unknown گفت...

البته بهتر بود من تو جمله آخرم به جای ترس میگفتم: "وجودش را درک نمی‌کنم"

سرور گفت...

آموزه‌ها نمی‌خوان به عوام (یعنی ما) درکی از خدا رو بدن می‌خوان مایه ترس و چماق انتقام‌گیری رو القا کنن که از طریق اون بتونن بهمون حکم کنن

جدا کردن خدای خودت مذهب خودت اعتقاد خودت و منش خودت از این حرف‌ها دل شیر می‌خواد نه برای مقابله با بقیه برای مقابله با چیزایی که به روح همه‌مون چسبیدن بدون اینکه انتخابشون کرده باشیم

Unknown گفت...

آموزه‌هایی از ابتدای تاریخ تا الان. به خاطر همینا هم هست که آدم شک میکنه.