کابوس

تا حالا سگ دنبالتون کرده!؟
از همین سگ‏های خیابانی که هر جایی رو برای یافتن غذایی بو میکشند.کم‏اند.ولی هستند.از شانس هم همین تعداد کم پشت سر ما سبز میشوند!
اول از همه با دیدنشون کمی قدم‏هاتو سریع‏تر برمیداری.هر چی تند تر میری انگار اونم تندتر میاد و بهت نزدیک‏تر میشه.تا وقتی آنقدری بهت نزدیک میشه که چاره‏ای جز دویدن نداری.هر چی میدوی فایده‏ای نداره.اون سریع‏تره.آدمای اطراف عین خیالشون نیست.صدای تُلُپ تُلُپ قلبت رو میشنوی.دیگه قلبت داره میاد توی دهنت.نفست دیگه بالا نمیاد.اینقدر بهت نزدیک شده که الانه که پاچتو بگیره.
در این لحظه چاره‏ای نداری جز اینکه از خواب بپری!
با ترس و لرز سرجات میخکوب شدی.هنوز باورت نمیشه که خواب دیدی و هنوز دنبال او سگ میگردی که نکنه یه وقت از توی عالم خواب به دنیای بیداری هم راه پیدا کرده باشه!؟نکنه پشت درِ بسته اتاق باشه!؟
بعد از چند لحظه که خودتو جمع و جور کردی و به خودت قبولوندی که اینا همش خواب بوده و الآن در عالم بیداری در امان هستی و ضربان قلبت کاهش یافت و نفس کشیدنت عادی شد،دوباره شجاعتتو پیدا میکنی و فارغ از خیالِ وجودِ هر موجود ترسناکی در عالمِ بیداری در این حوالی میری و آبی به سر و صورت میزنی و لیوانی آب هم نوش جان میکنی و به رخت‏خواب برمیگردی.
این بار قبل از خوابیدن تو تخیلاتت تو دنبال اون سگ میکنی و فراریش میدی تا نشون بدی به همون اندازه که تو عالم خواب ترسو هستی،در عالم خیال شجاع و نترس هستی.
و این‏ها همه‏اش خواب و خیالی بیش نبوده و نیست...

۱۲ نظر:

بنفشه گفت...

وااای حتی تصور خوابش هم وحشتناکه

الهام گفت...

دارم فکر می کنم اگر یه روز خدایی نکرده این اتفاق توی واقعیت بیفته ، آدمای اطراف عین خیالشون هست یا نیست ؟؟؟؟؟؟


راستی به یه چیزی توجه کردی ؟ ما توی خواب هیچوقت گلوله نمی خوریم یا مثلا چاقو نمی خوریم منظورم اینه که درد گلوله خوردن یا چاقو خوردن یا گاز گرفتن سگ رو همون طور که توی واقعیت هست هیچوقت توی خواب تجربه نمی کنیم ، سر بزنگاه از خواب می پریم !
لااقل من و اطرافیام تا حالا چنین چیزی رو تجربه نکردیم !

ذهن ِآشفته گفت...

متاسفانه هیچ‌کدوم از این خواب‌ها واقعیت نداره
مثل همین چند شب پیش که من خواب آنجلینا جولی رو دیدم!

میچیکو گفت...

من یه بار ساعت 5 صبح میخواستم برم خونه ی یکی از رفقا که با هم از اونجا بریم جایی، البته قرارمون ساعت 6 بود ولی من ساعت رو اشتباه خونده بودم و 5 رفتم اونجا به همین خاطر مجبور شدم صبر کنم تا ساعت 6!از شانس بدم یه سگ اومد و تو فاصله ی یک متریم نشست رو زمین.مثل این که خسته هم بود!یه خورده خودش رو لیس زد و خوابید.منم مجبور شدم همونجا بشینم.هی میخواستم برم یه جا دیگه ولی تا تکون میخوردم سگ یه صداهای عجیب غریب از خودش در می آورد و نمیذاشت.خلاصه یه نیم ساعت همینجوری همون جا خوابید و ساعت شد 6 و اندی که بیدار شد و رفت!!!

میچیکو گفت...

در جواب کامنت الهام هم بگم که:
اتفاقا من توی بیشتر خوابهایی که میبینم یا دارم از یه چیزی فرار میکنم و معمولا هم از روی یک پل معلق چوبی در حال فرار هستم و یه نفر با تیرکمون تیر میزنه به پشتم و من از روی پل پرت میشم پایین و سقوط میکنم به ته دره و وقتی میپرم از خواب که می افتم ته دره!
وقتی هم که بیدار میشم تا دقایقی هنوز اون درد رو دارم!!!
در ضمن گلوله هم خوردم تو خواب!!!

قاصدک گفت...

خوب بخوابی پسرم
:))

2nya گفت...

والا تو بیداری سگ دنبالم کرده،نیازی به تجربش تو خواب ندارم دیگه
بعدا البته فهمیدم که سگ وقتی دنبال آدم میکنه نباید بدوی.باید بشینی رو زمین و سنگی چیزی پرت کنی بهش تا بره.
خلاصه اگه خواب سگ دیدی بیخودی ندو تو خواب!یه بالشتی چیزی بردار بهش پرت کن =))

دیلماج بانو گفت...

من با سگ و گربه های تو خوابم مشکل ندارم هیچ کدوم دنبالم نمی کنن اما امان از زنبور! وقتی تو خواب یه زنبور می بینم که اومده تو خونه دیگه تو صبح با همون کلنجار می رم هر جا می رم میاد و هر دری رو میبندم از یه سوراخی راه پیدا می کنه میاد تو اون اتاق هیچ وقت هم نیشم نمی زنه خیال منو و خودشو راحت کنه. خیلی خوابای اعصاب خردکنی هستن
بیدار هم که میشی انقدر خسته ای که انگاری تو واقعیت این همه دویدی و فرار کردی
تیر هم یه بار کوچیک بودم خوردم وقتی از خواب پا شدم جاش انقدر درد می کرد. فکر کنم تو خواب خودمو کوبیده بودم به گوشه تخت و نمود دردش اونجوری تو خواب به شکل گلوله شده بود :دی

Unknown گفت...

@بنفشه
حداقل تو تصور کردنش میشه خودتو شجاع نشوون بدی ولی تو خواب چنین امکانی وجود نداره!!

@الهام
شاید کمک کنند ولی اطمینانی هم نیست!!
خدارو شکر این خواب ها تنها خوبی ای که دارند همینه که با درد همراه نیستند حداقل

@ذهن آشفته
بعله.حیف!
راستی تو سالی چند بار خواب آنجلینا رو میبینی!؟یادمه دو سال پیشم یه چنین خوابی دیده بودی!!!!:دی

@میچیکو
اون شجاعتتو عشق است.من بودم دو پا که داشتم.دو پا دیگه هم غرض میکردم و فلنگ رو میبستم!
دیگه تو خوابهات خیلی دردناکه!بهتره کلا نخوابی!!:دی

@قاصدک
اگه این سگ هات بذارن،حتما:دی

@دنیا
سگ ها هم بد سلیقه شدن دیگه!!:دی
نگران نباش.تمرین کردم دفعه بعد خودم دنبالش کنم و گازش بگیرم!!:دی

@دیلماج
والا با این خواباشون!!
ولی خیلی جالبه این تطبیق احساس درد تو بدن با چیزی که در خواب دیده میشه.مسئله پیچیده ایه کلا خواب دیدن!!

حیاط خلوت گفت...

دور و بر ما سگ زیاده به خصوص تو دانشگاهمون خیلی بودن .. نباید دوید باید آروم از کنارشون رد شد یا قدما رو عادی ورداشت.. اون کاملاً حساسه به فرار

در مورد خواب هم بگم.. من یکی خواب سگ رو بسیار دیدم .. نه فقط دنبال کردن. خواب دیدم پریده رو و داشته تیکه پارم می کرده.. کلی هم جیغ و فریاد کردم تو خواب .. ازون خوابایی که تکرار می شن.. مثل وقتی که می خوای فرار کنی اما نمی تونی بدوی، می خوای جیغ برنی نمی تونی ، راننده ماشینی هستی که نمی تونی کنترلش کنی یا پات نمی رسه به پدالاش و با سرعت داری می ری ، مثل خواب جنگ و ...

بیا پیش خودم یکی هم تو کابوس صاحب سبک باشه و پی.اچ.دی داشته باشه حاج خانومه ( یعنی من)
:))

+

کامنت علی
=)))))

Unknown گفت...

@حیاط خلوت
دور و ور ما هم دانشگاه گاهی یافت میشه
شما هم کمی کمتر شام بخوری دیگه ازین خوابها نمیبینی!!:دی

ناشناس گفت...

من سگ دوست دارم به شرطی که خیلی بزرگ نباشه. چند وقت قبل یکی از اشناها سگش زاییده بود و می خواست توله ها را به افرادی که می شناسه بده،خلاصه ما رفتیم یکیشون رابگیریم.اقاهه گفت بیا بغلش کن.خیلی خوشگل بود و پر از مو.حقیقتش اون باید من رو بغل می کرد،چون خیلی بزرگ بود.بابا گفت این کره اسبه یا توله سگه؟! :))

شهرزاد