قفس

با افکارِ نابِ متحجرانه
قفسی ساخته‏ام:
سعادت!
                                    عقل را در آن انداخته‏ام
                                    تا ریشه تفکر را در آن بخشکانم
                                    جبر را،عدالت خوانده
                                    و حق را با ناحق می‏سوزانم
هر قفسی هم آوازه‏خوانی دارد
پس
با هیاهوی دروغ،سکوتِ راستی را دفن کرده
و زندگی را در جهل خلاصه میکنم
                                    حالا
                                    تا شما آواز قناری‏ها را میشنوید
                                    میله‏ها را با رنگی از دین می‏پوشانم
و قفسم را
_حتی به قیدِ زور_
به دیگران میفروشم...
                                    جیک جیک ممنوع!

 
*با تشکر ویژه از یکبارگی برای راهنمایی‏ها و تصحیحات.

۱۱ نظر:

2nya گفت...

نمیدونم چرا نظر گذاشتن انقدر سخت شد!

Unknown گفت...

راس می گه دنیا،سخته خب!
این دو تیکشو دوس داشتم:
" عقل را در آن انداخته‏ام
تا ریشه تفکر را در آن بخشکانم
"
"تا شما آواز قناری‏ها را میشنوید
میله‏ها را با رنگی از دین می‏پوشانم
و قفسم را

_حتی به قیدِ زور_

به دیگران میفروشم.
جیک جیک ممنوع!"
.
این "پس" بین هر ققسی ... و با هیاهوی دروغ....به نظرم یه جورایی اضافس.ریتمشو گرفته.

Unknown گفت...

آقا من عاشق این مدل شعرام که هیچی ازش نمی فهمم! مثل شعرای شاملو!:دی
این یه تیکه اش خدا بود سینا:
و قفسم را
-حتی به قید زور-
به دیگران می فروشم...
.
.
;)

دیلماج بانو گفت...

زدی تو خط شعر و شاعری

این جمله بسی قشنگ بود
"تا شما آواز قناریها را می شنوید میله ها را با رنگی از دین می پوشانم"
آقا فردا نیان به جرم مح.ا.ربه ببرنت!
این چیزا چیه می نویسی دلت آب خنک می خواد خوب برو سر یخچال

تازه یه چیز هم از آخرش فهمیدم
اینکه دیگه توییت نکنیم :دی

حال می کنی چه جوری تحریف می کنم شعرت رو

میچیکو گفت...

به به!!
پول نفت را باید بدهیم پول گاز جدا!!!!
اینم تو همین مایه ها بود دیگه؟؟؟
:)))
منم از اون تیکه "تا شما آواز قناریها را می شنوید میله ها را با رنگی از دین می پوشانم" خیلی خوشم اومد.
فقط یه لطفی کن اگه پس فردا گرفتنت خودت رو به ما نچسبونی و واسه ما دردسر درست نکنی!!
:))

Elham گفت...

سلام

محشر بود !

منم مثل "امین" عاشق اینجور شعرها هستم ! ولی من برعکس "تمین" بلد نیستم از این شعرا بگم !!!!

واقعا که خیلی لذت بردم ، یه حس عجیبی دارم ، خیلی عمیق بود !

ناشناس گفت...

تا قفس خریدار دارد
من هستم

B.a.N.a.F.s.H.e گفت...

عالی عالی عالی!
حرفی ندارم بزنم!

Unknown گفت...

@دنیا
والا اگه منم بودم مشکل داشتم با نظر گذاشتن

@ماریه
هوووم.میتونست نباشه هم

@امین
بابا شما که خودت استاد این جور شعر گفتنایی

@دیلماج
اینا چیه به من نسبت میدی!؟اصلا شما کی اید!؟اینجا کجاست!؟:دی
اینقد نرو توئیتر دیگه!!مجبور میشیم برات قفس درست کنیما!!

@میچیکو
همتونو لو میدم.من اصلا این کاره نبودم.شما منو از راه به در کردید!!:دی
تا اینجاش یه همکار و شریک جرم واسه خودم گذاشتم که با هم ببرمون تنها نباشیم!!:دی

@الهام
روم به دیوار،روم به دیوار ولی حس بالا آوردن نیست اون حس!؟!؟:دی

@مهندس
دیگه زورکی دیگه!چه بخوای و چه نخوای باید باشی!!

@بنفشه
نه دیگه اینقد!

حیاط خلوت گفت...

بنده افتخار اینو داشتم که قبلاً این نوشته رو از دستان مبارک خود نویسنده ( البته دستان مجازی که همون ایمیله) دریافت کرده و بخونم


بسیار مفهوم زیبا و عمیق و سنگینی داره و به همون اندازه نوشتن براش سخت می شه چون هر چی بگی باز داری همونا رو تکرار می کنی و گاهی چیپ تر می گی

اینه که فقط اومدم بگم قشنگ بود
زیاد ..
و یه حر کت جدید بود توی وبت !
ادامه بده وقتشم بیشتر کن :پی

Unknown گفت...

@حیاط خلوت
ازین حرکات فقط سالی یک بار اتفاق میفته در این وب!آخه صاحبش زیاد عقل درست و حسابی نداره!فقط گاهی ازین چیزا از دستش در میره:دی

گیر دادی به این "چیپ" ها :دی