دلتنگی نامه

وقتی کلی فامیل باحال و با صفا داری ولی به دست تقدیر مجبوری که هر 6 ماهی شایدم سالی یه بار ببینیشون خیلی بد میشه.

بدترش اینجاست که بعد از اون مدت که ندیدیشون یه دفعه همشونو با هم ببینی و چند روز پشت سر هم با اونا باشی و بعدش موقع برگشتن سر خونه و زندگی برسه و همشون با هم یه دفعه برگردن پی کار و زندگیشون.

یه احساس دلتنگی،شایدم تنهایی،بهت دست میده.

میخوای بهش فکر نکنی و بی خیالش شی ولی نمیتونی.

میشینی و پیش خودت خاطرات خوب این چند روزو مرور میکنی و میگی که کاش الانم کنار هم بودیم و با هم میگفتیم و می خندیدیم و دعوا میکردیم و ... .

شاید با دور بودن از هم قدر هم دیگه رو بیشتر بدونیم.شاید اگر نزدیک هم بودیم و بیشتر با هم رابطه داشتیم مثل الان بهمون خوش نمیگذشت.

۹ نظر:

قاصدک گفت...

دقیقا اوضاع ما هم اینجوریه

الان باور کن همون سالی یه بار هم همدیگه رو نمی بینیم

شهرزاد گفت...

امتحان می کنیم!:)
می خواستم ببینم اینجا می شه نظر گذاشت!
نظرمو در مورد پستت اون بغل دادم،همونجا که تخمه می شکنی:)

ناشناس گفت...

می فهمم چی میگی
خانواده ما هم همین جورن
مطمئن باش اگه بیشتر از سالی یه بارم می دیدیشون، حتی اگه هفته ای یه بار بود، بازم وقتی تموم میشد همون حس بهت دست می داد

دیلماج گفت...

وای بالاخره موفق شدم!!!!!!!! بابا چه بساطی شده هر روز یکی تون میذارین میرین سرزمین اجانب ما رو تنها می ذارین!! حداقل یه جا برین انقدر مشکلات نداشته باشه. عین خونه های تازه ساخت هر روز یه جاییش می لنگه!
من هم دقیقا مشکل تو رو دارم. کل فامیل ( وقتی میگم کل دیگه حساب کن میشن چند نفر) یه جای دیگه هستن ما یه جای دیگه. وقتی زنگ می زنن که ما داریم میایم هم خوشحال میشیم هم عزا می گیریم که حالا این همه آدم کجا جا بشن؟؟ میان و چند روز بی خوابی و بزن و بکوب و گردش و سرو صدا و جیغ و داد و اینا هست و بعد که می رن یه دفعه خونه خلوت میشه و احساس می کنی سکوت داره خفه ات می کنه. همش منتظری یکی از تو یکی از اتاقا بیاد بیرون. هی فکر می کنی یکی کمه. چند روز طول میکشه تا به خلوت خودت عادت کنی.
ولی راست میگی اگه نزدیک هم بودیم عمرااینجوری خوش می گذشت. وقتی همیشه نزدیک باشی مشکلات و حرفها و دعواها هم کنارش می یومد

دیلماج گفت...

چه عجب بعد یه ساعت بالاخره تونستم نظر رو ارسال کنم

امین گفت...

گاهی آدم میگه کاش نمیدیدمش
به دلتنیگی بعدش نمیارزید...

ناشناس گفت...

شاید همیشه این حس بهت دست بده
اما وقتی فاصله می افته بین دیدارها حست خیلی قوی تر می شه

ناشناس گفت...

راستش من جمع رفقامو بيشتر از فاميلا دوس دارم
آخه فاميلا رو نمي توني خودت انتخاب كني
اما رفيقو تو انتخاب ميكني
..
.
.
.
.و من خداروشكر رفيقاي خيلي بامرامي باحالي دارم
باهيچ كسي عوض شون نمي كنم

Unknown گفت...

شهرزاد
اون علی هستش که تخمه میشکنه:)

دیلماج
آره هرچی نزدیکتریم بدتریم.همین فامیلامون که تو تهراننو هر دو سالی یه بار میبینیم اونم اتفاقی!!

moobed
رفقا که جای خود دارند.اما تو فامیل هم پیدا میشن کسانی که بتونی باهاشون رفیق شی.